گرد و غبار سلولهای خاکستری من

گر مرد رهي ميان خون بايد رفت

 این روزها دل خیلی از سبزها گرفته
گرفته از ظلم
از بی عدالتی
سیاهی
کوری
دروغ
حماقت


این روزها سبزها محکوم شدن به هتک حرمت
سبزهائی که تو ماه خون زیر ضربه های باتون بودن
سبزهائی که تو ماه خون چشمهاشون از گازهای اشک آور خیس بود
سبزهائی که تو ماه خون سینه هاشون با گلوله پر از خون بود
سبزهائی که تو ماه خون عزادار مرجعشون بودن اما با سنگ و گاز اشک آور بهشون تسلیت گفته شد
سبزهائی که محکوم به پاره کردن تصویر خمینی شدن اما تو خونهء خمینی بهشون حمله شد


این روزها شهر پر شده از آهن
ماشینهای آهنی
سربازهای آهنی
سلاحهای آهنی
قلبهای آهنی


این روزها خیلی چیزها نفی میشه
انسانیت و آزادگی
حق و حقوق مردم
ظلم ظالم
مرجعیت روحانی


 
این روزها بیشتر از قبل به انتخاب سبزم می بالم
به بزرگی که ابائی از هیچ تهدیدی نداره
بزرگی که حضورش تو این روزهای سردگرمابخش دلهامونه


نمی دونم عاقبت چی میشه
فقط مطمئنم هنوز مونده تا چهرهء واقعی نامردمان زمانمون به همه مشخص بشه
برای همینه که خدا ساکته

 






خاطرات کودکی

تصاویر همیشه با خودش خاطرات به همراه داره. حالا این خاطرات میتونه خوب یا بد باشه
اما تصاویر زیر یادآور خاطرات خوب دوران کودکی و نوجوونی بود.
احساس خوبی که با دیدن کارتونهای دوران کودکی بهم دست می داد
ترسی که با دیدن کارتون بامزی داشتم و هنوزم نفهمیدم چرا؟
اتفاقی که با دیدن گربهء مدرسهء موشها تو تاریکی سینما افتاد و مادرم مجبور به تعویض لباس من شد.

امیدوارم برای شما هم خاطرات خوبی رو یادآوری کنهخاطرات دوران کودکی






گزارش تخلف
بعدی